نقدی بر ادعای برابری حقوق زن و مرد-با اشاره به فرهنگ کرد-بخش آخر 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

 به طور خلاصه فرهنگ بومی خود با اعمال محدودیت ها و فشارهای مختلف بر زنان، زمینه ی خروج آنها از اصول اخلاق معمول را فراهم ساخته و آنگاه خود نیز ایشان را به جرم این انحراف، مجازات می گرداند. مدعیان در این عدالت بیاندیشند!

2- دومین سری از دلایلی که مدعیان برابری حقوق زن و مرد برای اثبات ادعای خود مطرح می کنند و  به عبارتی نیز می توان گفت که مهمترین دلایل آنهاست؛ مدارکی است که از متن باورهای مذهبی و منابع دینی استخراج نموده اند.

دین و مذهب خود به عنوان منبع بخش بزرگی از آداب و رسوم و دیگر شاخص های فرهنگی، سهم عمده ای را در چگونگی وضعیت زنان کرد به خود اختصاص داده است. باید گفت آیات و احادیثی را که مدعیان به عنوان گواه ارائه می دهند، بیشتر از آنکه حاکی از موضعی روشن و صریح باشند؛ عباراتی هستند که به دلیل کلّی بودن قابلیت تفسیر و تأویل های گوناگون داشته و ایشان به واقع تفاسیر شخصی خود از آن متون را مدرک قرار می دهند. ما در اینجا به خاطر جلوگیری از اطاله ی کلام شخصاً از متن قرآن و نیز دیگر متون دلایلی را به دست می دهیم که به روشنی هرچه تمامتر خلاف مدعاهای موجود را به اثبات می رسانند:

1- سوره ی روم آیه ی 21: ترجمه ی قسمتی از این آیه چنین است: «و یکی از نشانه های قدرت خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان بیارامید.»

آنچه که در این آیه بسیار مهم است دو کلمه ی «جنس خودتان» و «شما» می باشد که با توجه به متن عربی آیه «لکم» و «انفسکم» هر دو از صیغه های مذکر مخاطب به شمار می روند. از این رو روشن است که خطاب آیه به مردان بوده و واژه ی «همسران» در اینجا مفهومی جز زنان ندارد. آنچه که از ظاهر آیه بر می آید آن است که زنان موجب آرامش مردان می شوند. شاید این همان ارزش زن باشد. این درست ولی آیا این یک ارزش انسانی است؟ آیا همین آیه ثابت نمی کند که «زن» تنها «وسیله» ای برای آرامش مرد است؟ پس در این صورت برابری حقوق زن و مرد چه معنایی می تواند داشته باشد؟ نکته ی دیگری که شاید چندان بی اهمیت نباشد آن است که این آیه زن را آفریده شده از جنس مرد قلمداد می کند. هر چند شاید این به ظاهر نشان از گونه ای برابری باشد؛ اما با توجه به آیه ی یکم از سوره ی نساء که اشاره به آفرینش حوا از آدم دارد، استنتاج منطقی تر این است که بگوییم بر طبق این آیات مرد اصل است و زن فرع. حتی در پاره ای تفاسیر گفته می شود که خداوند نخستین زن را از پهلوی چپ مرد آفرید و این استنتاج ما را قوّت می بخشد.

2- سوره ی نساء آیه ی 34: ترجمه ی این آیه چنین است: «مردان بر زنان سرپرستند بدان خاطر که خداوند بعضی را بر بعضی دیگر فضیلت داده است و نیز بدان خاطر که از اموال خود خرج می کنند. پس زنان صالحه آنانی هستند که فرمانبردار بوده و اسرار را نگه می دارند؛ چرا که خداوند به حفظ آنها دستور داده است و زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید پند و اندرزشان دهید و از همبستری با آنان خودداری کنید و بستر خویش را جدا کنید، آنان را بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند راهی برای ایشان بجویید که بی گمان خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.» در واقع مفهوم آیه روشن تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. در این آیه صراحتاً از برتری مرد و لزوم فرمانبرداری زن صحبت شده و حتی عملاً به مرد در تنبیه بدنی زنان اختیار داده شده است.

3- سوره ی نساء آیه ی 13: این آیه به صراحت تعدد زوجات را جایز می داند. ترجمه ی آیه چنین است: «دو یا سه یا چهار زن از آنهایی که می پسندید نکاح کنید.»

4- سوره ی نساء آیه ی 11: در این آیه چگونگی تقسیم ارث بیان شده است: «بهره ی یک مرد به اندازه ی بهره ی دو زن است.» محمد جمیل زینو مؤلف کتاب شگفت انگیز «اسلام و بزرگداشت زن» در توجیه این موضوع می نویسد: «خداوند سهمیه ی مرد از ارث را دو برابر زن قرار داده است نه به خاطر اینکه حق زن را ضایع کند بلکه برای حفظ حقوق زن چنین کرده است. زیرا مرد مؤظف است مخارج زن را تهیه نماید و مهریه اش را بپردازد...» گویا ایشان از این نکته غافل مانده است که اگر مرد از اضافه سهمی که از ارث دریافت نموده بخواهد مهریه ی زن را بپردازد در واقع مثل آن است که از یک زن چیزی گرفته و به زن دیگری داده باشد که این ظلم را نمی توان پرداخت مهریه نامید. همچنین دستاویز قرار دادن پرداخت مخارج زن از طرف مرد در این رابطه نیز حاکی از این پیش فرض است که زن حق کار کردن ندارد. چرا که اگر زن از چنین حقی برخوردار باشد، خود می تواند از عهده ی تأمین مخارج خود برآمده و در این صورت این وظیفه از دوش مرد برداشته خواهد شد.

5- تفاوت دیه: محمد جمیل زینو در صفحه ی 37 کتاب نامبرده در رابطه با دیه ی زن و مرد می نویسد: «اسلام دیه ی مرد را دو برابر دیه ی زن مقرر فرموده چون اگر مقتول مرد باشد، خانواده اش مردی را از دست داده اند که مخارج آنها را تأمین می کرده است. اما اگر مقتول زن باشد خانواده اش فردی را از دست داده اند که مؤظف به تهیه ی مخارج نبوده است...» ضعف این توجیه آشکارتر از قبلی است. در نقد آن باید گفت اصولاً زمانی که گفته می شود، دیه ی مرد دو برابر دیه ی زن است، منظور از مرد، جنس مذکر است و این جنس مذکر می تواند کودک خردسالی باشد که مؤظف بودن وی برای تأمین مخارج متصوّر نیست. از سوی دیگر خانواده های بسیاری نیز وجود دارند که زن در آنها سرپرست و نان آور خانواده می باشد. نکته ی دیگر اینکه آقای زینو باز هم همان پیش فرض قبلی را دارند که زن حق کارکردن و تأمین مخارج را اساساً ندارد.

6- ازدواج: در امر ازدواج بر طبق احکام فقه شافعی بستن نکاح روا نیست مگر به وسیله ی ولی و دو گواه عادل که از ویژگی های الزامی آنها مذکر بودن است. قاضی ابو شجاع در کتاب التّقریب ترجمه ی ملا علی صبار در این باره می نویسد: «ولی و گواه نیازمند شش چیزاند: 1-اسلام  2- بلوغ  3- عقل  4- آزادی  5- ذکوریت  6- عدالت» سپس ادامه می دهد:« و نکاح کنیز احتیاج به عدالت آقا ندارد.»(!) ابو شجاع در قسمت مربوط به آزادی و اجبار زن در امر ازدواج می گوید:« پدر و پدر بزرگ می توانند دوشیزه را مجبور به نکاح کنند.» محمد جمیل زینو نیز در توضیح آیه ی 33 از سوره ی نور (وانکحوالایامی منکم) در کتاب یاد شده ی خود می نویسد:« ایم در زبان عربی یعنی زنی که شوهر ندارد و فرقی نمی کند کوچک باشد یا بزرگ. پس این آیه دلیلی است بر اینکه پدر می تواند دختر کوچکش را بدون اجازه به عقد کسی دربیاورد. در حدیث نیز آمده است که ابوبکر عایشه را به عقد پیامبر در آورد در حالی که عایشه شش ساله بود و در سن نه سالگی به خانه ی پیامبر برده شد.»

 

7- در حدیثی که از پیامبر به نقل از مسلم و مندرج در کتاب «هزار حدیث نبوی» گرد آورده ی وفا طاهری آمده است، زن صراحتاً به یک کالای مادی تشبیه شده است: «الدُّنیا مَتاعٌ وَ خَیرُ مَتاعِها المَرأُةُ الصَّالِحَةُ یعنی دنیا کالا و متاعی است و بهترین متاع دنیا زن متدیّن است.»  

 

8- در حدیث دیگری که در همان کتاب و به نقل از پنج راوی حدیث آمده گفته شده است: «هرگاه زنی خود را معطّر نماید و بر مجلسی عبور کند به منزله ی این است که زنا کرده باشد.» و زینو در کتاب نامبرده ی خود در قسمت شرایط حجاب چنین حکمی دارد: «لباس زن نباید درخشنده و رنگارنگ باشد که توجه مردان را به خود جلب نماید. بهتر است که لباس سیاه متین بپوشد.»

به راستی چنین نصوص و احکام جزمی به غیر از آنکه طراوت و سرزندگی را از زنان بگیرند و در عوض آنان را دلمرده ساخته و بی بهره از مواهب حیات نمایند؛ چه تأثیر دیگری می توانند داشته باشند؟

9- ترجمه ی حدیثی از پیامبر به نقل از بخاری حاکی است: «قومی که کارشان را به زنی سپردند که رهبر آنها شود، هرگز موفق نخواهند شد.»(همان) که این به مفهوم سلب حق مدیریت و دخالت زنان در امور سیاسی و رسیدن به پست های حکومتی است.

این چند موردی که از نظر گذشت، البته یک از هزار مورد دیگراند. اما به هر حال نمایی از دگماتیسم کلّی و دیدگاه های غیر فمینیستی مکتب دینی را نشان می دهند.

در مجموع هدف از این بررسی مختصر عمدتاً آن بود که بی پایه و اساس بودن آن ادعاهایی محرز گردد که در جوّ فرهنگی حاضر زن را دارای حقوقی برابر با مرد می دانند و گرچه محور این بحث، ارزیابی وضعیت زنان کرد به ویژه زنان کرد ایرانی در عصر کنونی بود ولی با این حال بسیاری از نتایج و تحلیل های این بحث قابل اطلاق بر عموم زنان ایران می باشد. در هر صورت نگارنده آگاه است که هنوز موضوعات متعدد دیگری درباره ی زنان وجود دارند که در جای خود از اهمیت بالایی برخوردارند. موضوعاتی همچون قوانین جزایی و کیفری زنان، که تحقیق و بررسی آنها خود مجال و مقال دیگری را می طلبد. هماره به این مسئله اندیشیده ام که اگر موجودی فرازمینی روزی بخواهد انسان را به او نشان دهیم؛ زن را نشان خواهیم داد یا مرد را؟ آیا هر یک بدون دیگری ناقص نیست؟!..

∎∎∎

منابع مورد استفاده ی نگارنده در نگارش این مقاله:

- کتاب مقّدس مسلمانان: قرآن

- قاضی ابوشجاع، التّقریب، ترجمه ی ملا علی صبار...

- طاهری، وفا، هزار و یک حدیث نبوی...

- زینو، محمد جمیل، اسلام و بزرگداشت زن...

- جانسون، گلن، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و تاریخچه ی آن، ترجمه ی محمد جعفر پوینده، تهران، نشر نی، 1377

- موسکا، گائتانا و بوتو، گاستون، تاریخ عقاید و مکتب های سیاسی، ترجمه ی دکتر حسین شهید زاده، تهران، مروارید، 1370

- گرجی نژاد، شیرزاد، قانون مجازات اسلامی، تهران، انتشارات طلایه، 1375

 

منابع عکسهای هر سه بخش مقاله:

 

http://takanah.blogsky.com

https://plus.google.com

http://azrurmia.photoblog.ir

لینک های مربوط به بخشهای یکم و دوم:

1- بخش اول

2- بخش دوم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: نقد
[ دو شنبه 8 خرداد 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب